سی و نُه

متن مرتبط با «شصت و دو» در سایت سی و نُه نوشته شده است

غر به جون زمستون !

  •   راستش بین دوست داشتن یا نداشتنت موندم ! یه روزایی که چشم باز می کنم و شعله خوشرنگ و آبی بخاری رو میبینم و ناامیدانه و اخمالو تخت گرم و نرمم رو ترک میکنم و شروع میکنم لایه لایه لباس روی هم پوشیدن و چ, ...ادامه مطلب

  • او بر هر چیزی تواناست ...

  •   یه چیزایی تو زندگی هست که متخصص لازمه، هر چی خراب شد یه تعمیرکار داره یه کسی که بلده حلش کنه و کارش اینه حالا یه وقتایی متخصصه میتونی خودت باشی حتی اما وقتی یه مشکل بزرگتر که هیچ عقلی اونو نمیتونه ح, ...ادامه مطلب

  • شب کجا،روز کجا، شب ماه است

  •   عمیقا خوابم میاد و شدیدا خسته م شاید هر آدمی عاقلی این ساعت از شب بخوابه قطعا چون قاعدتا صبح باید بیدار شه و بره پی کارش تا بوق سگ ! تحقیقا اعلام کردن خواب کافی برای بدن پوست مو و زیبایی(!) مفیده و , ...ادامه مطلب

  • با عشق بیاموز و بیاموزان ! :))

  •   مینویسم که بدونم :  بیش از حد لازم توضیح اضافه نده ...! بیش از حد لازم توضیح اضافه نده ...! خصلت های بد رو چطور میشه کنار گذاشت ؟  چقدر باید تکرار کنم که متوجه بشم ؟  برای خودِ پرتوضیحم نگرانم اینکه, ...ادامه مطلب

  • برای ماهی درونم ...

  •                                                                               نه جرات تنهایی رو دارم                                                     و نه حوصله ی آدم ها رو !      *نمایشنامه کرگدن/اوژن یونسکو  عکس از اینستاگرام : sahar.barbast  , ...ادامه مطلب

  • دو دعا !

  •   + خدایا برای همه تو زندگیشون برسون اون روزی رو که به الان و سختی های الانشون بخندن... + خدایا برسون اون روزی رو که دیگه نگیم خسته شدیم از همه چیز به جاش بگیم آخیش بالاخره خستگیم در رفت ...  , ...ادامه مطلب

  • اومدم که بگم ...

  • رفقا ماهی داره خاموش میشه ... :), ...ادامه مطلب

  • هفته ای که شروع شد + دوباره کمک برای خرید گوشی :/

  • + صبح شنبه چرا اینقدر دوس نداشتنیهههه؟؟ چرا اینقدر منفوره؟؟؟ هشت صبحش چرا این همه نچسبه ؟؟ چرا آدم حرفش نمیاد تا ساعتها؟ چرا همکارام ساکتن اینقدر ؟:))) اما ساعت یازده ش نحسیش میره گویا :)))) + قشنگه جایی کار کنی که برات دعای خیر بالا بره ... وقتی مسافر مشهدن و دعاهای ویژه برات میکنن بلکه بتونم براشون شب عید یه کاری کنم که توی حرم باشن :) + به لحظه ی خواستنی, ...ادامه مطلب

  • این دقیقه ها ی نامعلوم ...

  • مسافری امروز صبح با سرخوشی و حال خوب تماس گرفت و قصد رفتن از یاسوج به تهران رو داشت و سر بلیط گرفتن و واریز پولش و پافشاری های من هی سر به سرم میذاشت و شوخی میکرد و پشت تلفن کلی صدای خنده ی خانوادش میومد تا اینکه به دقیقه نکشید که با ناراحتی زنگ زد و گفت کنسل کن که اون یکی سقوط کرد !!  به همین نزدیکیِ مرز بودن ونبودن ...مرز خنده و گریه ..., ...ادامه مطلب

  • بیا بغلم دنیای مجازی جونم :))

  •  حالا هی بگیم شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی بده که اصلا اینطور نیست از همین خریدهای اینترنتی شروع کنیم که حالا درسته تو عکس اصن یه چیز دیگه ن و ایده آل و خیلی شیک و پیکن ولی وقتی تحویلت میدن رسما یه چیز دیگه س :))) اما یه مدل دیگه ش هم هست که به داد من رسید توی این تایم کمی که هرروز دارم تا برسم به مغازه ها همه بستن رفتن خونه هاشون :| نشستمو هر چی پیج و کا, ...ادامه مطلب

  • گوشی بی گوشی دیگه !!

  • با قدرت اومدم اعلام کنم که :  من گوشی خریدم  :)))) از شرم خلاص شدینااا هی گوشی هی گوشی :))), ...ادامه مطلب

  • یک تولد معمولی :))

  • تولد هم یه روز معمولی از روزای معمولیِ خداست که خیلی معمولی زود زود هرسال فرامیرسه !! همین دیشب بود که با خستگی فراوان اومدم خونه و قشنگترین لحظه اون وقتی بود که آنای عزیزم اومد جلوی در و بلند و طولانی و به زحمت گفت عمه تولدت مبارک و این خود انرژی بود؛ کم کم صداها از گوشیم بلند شد و پر شد از تبریک های رفقا و توی ذهنم دودوتا چارتا میکردم که کیکو کی بخرم یا ک, ...ادامه مطلب

  • یه گوشه از خیلی !

  • + هیجان انگیزترین هدیه تولدمو امشب گرفتم که یه خرررررس سفید و نرم و بزرگه از اون بغلی خوبا  :)) به قول خودم سایزش از نصف قدم بیشتره حالا محاسبه ی اندازه ش با شما :)) + چه قدررر زیاد حس این روزای آخر اسفند و عجله ش واسه رسیدن سال جدیدو دارم لمس میکنم ایییی باباااا دست بردار گذر زمان :/  + دوتا عروسی رو پشت سر گذاشتم و از بین شلوغی های حالا یه کم جو آروم شده , ...ادامه مطلب

  • خوشیم به همینا

  • هیچی قدِ یه شب جمعه ی ساکت و تاریکِ خنکِ کنار پنجره با یه خرس درآغوش و هنزفری توی گوش اونجا که بانو هایده میخونه- به دیدن من بیا مهتاب دراومد- با طعم تعطیلی فرداش نمیتونه ذوق آور باشه !!! همینقدر کم توقع از دنیا :/ تازه صدچندان شود این ذوق با خاموش کردن آلارم لعنتیِ هشت صبح :))))), ...ادامه مطلب

  • به وقتِ سال نو

  • + با باز کردن بلاگ و دیدن اون سفره کوچولوی مجازیش تو صفحه ی ورودش دیدم زشته اومدم اینجا یه عیدانه ننویسم :)) + دوس دارم بجای اینکه الان بشینم قاضی شم و سال ۹۶ رو بسنجم و قضاوت کنم بگم ملاک خوب و بدی سالهایی که از عمرمون میگذره یه سری اتفاقه که فقط از روی روال قضا و قدر پیش میان و نتیجه ی خواستن و تلاش خودمونه ؛ یه سال برای یکی ممکنه سال رسیدن به آرزوش باشه،, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها