پوووووف ! از پا درد خوابمنمیبره بس که یه کله از هفت صبح کار کردم اخه من نمیتونم بفهمم چرا باید نزدیک به یه عروسی این همه کار سر من ریخته بشه ! کاش کلا محو شم که کسی منو نبینه که بخوام بزککنم :/ نمیدونم از کجا بگم و مشکلو بشکافم فقط میدونم که همه چیزام رو گذاشتم ته بکشه و برم یهو بخرم و باید بگم حقمه ! از جوراب و شونه و گیر مو گرفته تا خودلباس شب عروسی که دقیقا همین امروز عصر خریدمش :)) (من فکر میکنم کلا منو خواب برده بوده این مدت !!! ) و فردا آخرین کارهامو سروسامون میدم و پرونده رو میبندم و با خیال راحت میریم که داشته باشیم سه شب بزن و بکوب رو مخصوصا حنابندونش :))
حالا من هی به داماد جان که پسرداییم میشه فحش میدم بااین هول هولکی زن گرفتنش :/ اما خودش که معتقده ریلکس باشید عروسی از آنچه که فکرش را میکنید از شما دورتر است :)))
برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 45