چهل و دو

اینکه ادعای پاییز دوستی دارم واسه همین چیزاست حالا درسته همش حرف از خوراکیه :دی اما این عطر سیب و نارنگی هاییه که مامان شسته و آب ازش چکه میکنه و اون انارهایی که بابا هر شب بعد از شام‌دون میکنه ، یا همین عطرِ لیموهاییه که مامان پهن کرده تو اتاق که بعد ببره آب بگیره ، یا اون پونه هایی که اونور تر روی یه پارچه دیگه پهنش کرده تا خشک بشه همشون عشقن و پاییز رو مامان جانم قشنگش میکنه، با کدبانو گری با هنرمندیش :) یادمه دبستان که میرفتم همیشه نارنگی از تغذیه م حذف نمیشد چون مامان میدونست من عاشقشم و هر زنگ تفریح باید نارنگیم آماده باشه ، از باغ پدربزرگ که انار می آوردن میگفت الهام دوس داره بذاریدش واسه اون که با پونه و نمک میخوره ، هر سال پاییز که میشه با بابام در به در دنبال لیموی خوب میگرده تا آب بگیره و ذخیره کنه واسه روزای گرم سال که یه وقت شربت آبلیموی بچه هاش کم نشه ، مامان یه عاشقِ و این عشقشه که پاییز و همه متعلقاتشو قشنگ میکنه :)