اصلا خدا هم همه ی اتفاق هاشو گذاشته باهم و یک هو قربونش برم...
اینکه یک آبانه
اینکه برای مصاحبه کاری برم و همه چیز توی یک ساعت اوکی بشه
اینکه بفهمم همکارم همکلاس دبیرستانیمه و بعد از مدتها ببینمش
اینکه امشب خبردار بشم یکی از رفقای جان بارداره و نی نی گلی در راه داره :*
اینکه عدد پست پنجاه ست حتی!
همه اینا همین امروز یهویی خب جالبه
آغا من برم بخوابم مثه بچه های خوب آخه دیگه سر وقت باید پاشم :))
برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 45