شصت و سه

ساخت وبلاگ


+ یه زمانی تو زندگی تو جوونی و پدر و مادرت میانسال و نوه دارن و شدن مادرجون و پدرجون و گوگولی تر از قبلن و جالبتر اینکه تو اون خونه مادربزرگ هم باشه که رده سنی مون اوکی شه ، حالا اینکه اینا رو گفتم ربطی به اصل قضیه نداره واقعا اما خواستم برسم به مادربزرگم که دلیل بی خواب شدن امشبِ منِ چون برای اولین باره که یه شبو تو بیمارستان داره میگذرونه و من میدونم الان در چه حاله و تنها امیدش اینه که صبح بشه و مرخصش کنن بیاد کل لباساشو بشوره و نمازشو بخونه حالا اصلا هم عین خیالش نمیاد که ماکارونی چرب و چیلی خورده و یه خاندانو بهم ریخته :/ اونوقت هم به ما جوونا گیر میدن ... خدا خودت مواظب برکت های زندگی هامون باش و سالم نگهشون دار واسمون :) 

+ این داستان : توی مهمونی ها امنیت فکری ندارم :/ 

مثلا هی میخوام نیام و اینا رو نگم چارتا دوست و رفیق و رهگذر اینجا فکر کنن دارم فخر میفروشم و تعریف از خودِ خودشیفته م میدم :))) اما چیزی که هست اینه که نسبت به تیپ و لباسام و رنگ ها و ست ها و هنرها و کارهای دستی که کار خودمه و ازشون استفاده میکنم و دیگران میبینن و تعریف میکنن خودم راضی نیستم هیچوقت ، مثلا همیشه کهنه ترین و دوس نداشتنی ترین لباسم از نظر خودم، آدما رو به ذوق میاره و میگن کجا خریدش و کلی سوال از این دست و این شامل همه نوع  البسه ای میشه حتی جوراب !! حالا امشب از ته کمد کیفی که پارسال دوختم رو درآوردم و با لباس هام ست کردم و رفتم بیرون از اولین نفری که سلام کردم باهاش تا آخرین نفر توی اون جمع که وارد شد با این جمله شروع کرد : عه وااای چه کیف قشنگی اینم کار خودته ؟؟؟؟ متعجب تر شدم زمانی که دو تا از دایی های سبیل کلفتم :دی هم گفتن کیفتو بده ببینیم و به به و چههه چههه !!! و تمام مدت توی اون جمع صحبت ها موضوعیتش کیف من بود و اینکه چطور درستش کردم و چقدر هزینه داشته و الی آخر ... ( اگه تقاضا بود عکسشو میذارم :))) )،در صورتی که خودم پر از عیب میدونمش :/ حالا این یه طرف قضیه بود و باقی مجلس به بحث درباره ی زیورآلات و جینگول پینگولی ها من گذشت تحت این عنوان که آخی الهام بدل خیلی دوس داره :| عه واااا اینو ببینی تازه خریدی بدلهههه؟؟ استیلههههه؟؟ آره آغا من ماهی یک بار بدل خریداری میکنم اصن دوس دارم :/ خداییش اگه دوسشون نداشتم جهت راحت بودن اعصابم میذاشتمشون دکوری بمونن و استفاده نمیکردم، با هجوم امشب قاطی کردم دیگه :/

+ کی این عادت بد رو مردم میذارن کنار !؟ والا من آسایش نداشتم :/ آش دهن سوزی نیستم بخدا اما مرکز توجه ام و اینو اصلا دوس ندارم شاید برعکس بقیه باشم..

+ آخ که هر چقدر این چند روز پستم نمی اومد امشب کلی اومد :)) 


سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : قسمت شصت و سه ستایش,قسمت شصت و سه سریال ستایش,دانلود قسمت شصت و سه ستایش, نویسنده : manoobahar1 بازدید : 59 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 8:05