و نودمین پست برای نوزده سال شدنِ خواهر کوچیکه :)
توی کلی شلوغی و پیچیدگی اتفاق های این روزای خونه تولدی بدون مقدمه چینی و فرصت کادو خریدن و بدون هیچ هله و هوله ای فقط و فقط با یه کیکِ الهام پز به همین سادگی و به همین خوشمزگی برگزار شد ...
امشب دوستم داشت تولدشو تبریک میگفت ، گفت الهام یادته اون موقعی که تو دانشگاه باهم آشنا شدیم من از سن خواهرت پرسیدم و تو گفتی سیزده سالشه و من گفتم آخیییی چه زود گذشت!! حالا که شمع روی کیکشو دیدم به سنش حسودیم شد ... نه ؟؟ گفتم آره هم حسودی و هم دیدن گذر زمان وقتی متوجه نیستی و یهو گذشته و ته تغاری و هم بازی خواهر برادرای بزرگتر خونه الان شده نوزده ساله !
خلاصه با فحش و بدبیراه تبریک گفتیم و یه دیوونه ی خل و چل نثارش کردیم اصن به چه حقی بزرگ شدی آخه !! من اون لپاتو میخوام :| :))))
برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 35