صد و ده

ساخت وبلاگ


میدونم که زیادی دارم از عید مینویسم و هی غر میزنم اما خب دیگه بشدت دغدغه دارم :))

از حال و هوای عید بیشتر از همه بعد از هواش ( البته از روزهای افتضاحِ خاکیش که بگذریم :/ ) این بساط های گوشه و کنار خیابون های شهرو دوس دارم چراغونی ها و تنگ های پر از ماهی قرمز و سبزه های پاپیون زده و ردیف شده کنار هم و تا خود صبح این شور و خرید کردن ادامه داره ، بهتر از شوما نباشه یه پسرخاله دارم ماااه اصن(عین داداشم میمونه :دی) همیشه هم پایه ی دور و سرعت روندن تو خیابونه :))) راستش امشب یه کم حال خرابم و روحیه ی باخته و خسته و بی ذوقمو یه دور نصف شبی تو‌خیابون و دیدن این بساط عیدانه و شور مردم اونم ساعت دو نصف شب و با بچه های خاله جان خوب کرد ، به ماهی قرمزای بساط یه پسر بچه سر میدون اصلی شهر نگاه میکردمو از خاله م پرسیدم خاله بنظرت چرا عید برام جذابیت نداره اصلا ؟ هیچوقت نداشته به جز وقتی که خیییلی بچه بودم گفت میدونی چیه؟ دلیلش اینه که شما مثل نسل ما یه سال انتظار و درک نکردین هیچوقت منتظر نبودین سال جدید بیاد تا لباساتون نو بشه سال جدید بیاد تا آجیل بخورید و خیلی چیزای دیگه همیشه دم دستتون همه چیز آماده بوده، هر وقت بخواین لباس میخرید و ذوقی برای نونوار شدن دم عید ندارین ... کلی هم با ذوق از خاطرات بچگی و نوجوونیش میگفت و همه قشنگی های اون زمانو برام مجسم کرد چقدر قانع شدم ! گفتم خاله حلههه گرفتم دیگه همینه جوابم ...


+ چرا این همه همایون شجریان خوبه؟ آلبوم رگ خواب بشدت پیشنهاد میشه (البته اگه طرفدار این سبک هستین)

+ ولادت حضرت زهرا هم مبارکتون باشه :)

+ عیدتون هم قشنگ تر از هر سال :)

+ عکس سفره هفت سین رو بذارم ؟ اگه گذاشتم شما هم باید بذارید :))

سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت: 8:03