سی و نُه

متن مرتبط با «شصت دقیقه» در سایت سی و نُه نوشته شده است

این دقیقه ها ی نامعلوم ...

  • مسافری امروز صبح با سرخوشی و حال خوب تماس گرفت و قصد رفتن از یاسوج به تهران رو داشت و سر بلیط گرفتن و واریز پولش و پافشاری های من هی سر به سرم میذاشت و شوخی میکرد و پشت تلفن کلی صدای خنده ی خانوادش میومد تا اینکه به دقیقه نکشید که با ناراحتی زنگ زد و گفت کنسل کن که اون یکی سقوط کرد !!  به همین نزدیکیِ مرز بودن ونبودن ...مرز خنده و گریه ..., ...ادامه مطلب

  • شصت و یک : برای دلِ گرفته ی بلاگرها ...

  • شاید اگه اون الهام سابق بودم الان بهترین وقت واسه تعطیلی وبلاگم بود ، دقیقا همین الان که دلم بس تنگِ بس گرفته س و بس خسته ست ... نه واسه اینکه کلاس داره یا الان مد شده یا الان که معروف ترین و محبوب تریناش رفتن و یه بلاگ رو غصه دار کردن ، نه ، فقط به همون دلایلی که گفتم ... همیشه اینجور مواقع تعطیل میکردم و خیلی ضایع حرصمو درمی آوردم سر این چاردیواری بی در و پیکر ، اما بعدترها فهمیدم تعطیل کردن مثل این میمونه که قهر کنی و بری از یه جایی یا مثلا سد کنی راه ارتباط با کسایی که شدن رفیقت ... روزی که وبلاگنویس شدیم ینی وصل شدیم به یه جایی که راه گریزی ازش نداریم ، درست مثل همین زندگی که نمیشه تعطیلش کرد حالا که قدرت حذف یا برداشتن پست ها و تعطیلی در دست ماست کاش هی بازی نکنیم با احساس خودمون و بقیه ... پی نوشت :  دلم گرفته  دنیا دو روزه  آدم باید به پای خیلیا بسوزه ... قشنگ میخونه ، بشنویم ,شصت و یک,شصت و یکمین سوره قران,شفاف سازی شصت و یکم ...ادامه مطلب

  • شصت و دو

  • حالا دلتنگیم که باشیم ، به بن بست و گیر و گرفتاری رسیدیم که رسیده باشیم اینا هیچکدوم ربطی به نشانه های قشنگ زندگی نداره ، این نشانه میتونه داشتن یه حس خوب از بافتنِ موها تو یه عصر دل انگیز پاییزی باشه..تا دراز کش وسط اتاق تصمیم به خوندن این کتاب بگیرم که همون اولش کلی صدای خنده مو ببره بیرون که بقیه فکر کنن خل شدم :)) و قشنگ تر بشه با پیدا شدن سروکله ی یه رفیقِ جآن از همونا که مرزِ صمیمیتت باهاش از یه جاهایی رد شده و شده سنگ صبورت ... میاد و این حق رو داره که بپرسه من هستم و بگو از اون چیزی که حالتو گرفته و بگه و بگه و وقت بذاره تا بفهمه دقیقا چمه و حلش کنه :)) به خدا که این نشانه ها خودِ حالِ خوشن و همه ی حس های بد و دلتنگی و همه ی تاریکی ها توش گم میشن  :) + اون قلب های ناشیانه ها هم جاست فور اون :))),شصت و دو,شفاف سازی شصت و دوم,نام مادر شصت و دو ...ادامه مطلب

  • شصت و سه

  • + یه زمانی تو زندگی تو جوونی و پدر و مادرت میانسال و نوه دارن و شدن مادرجون و پدرجون و گوگولی تر از قبلن و جالبتر اینکه تو اون خونه مادربزرگ هم باشه که رده سنی مون اوکی شه ، حالا اینکه اینا رو گفتم ربطی به اصل قضیه نداره واقعا اما خواستم برسم به مادربزرگم که دلیل بی خواب شدن امشبِ منِ چون برای اولین باره که یه شبو تو بیمارستان داره میگذرونه و من میدونم الان در چه حاله و تنها امیدش اینه که صبح بشه و مرخصش کنن بیاد کل لباساشو بشوره و نمازشو بخونه حالا اصلا هم عین خیالش نمیاد که ماکارونی چرب و چیلی خورده و یه خاندانو بهم ریخته :/ اونوقت هم به ما جوونا گیر میدن ... خدا خودت مواظب برکت های زندگی هامون باش و سالم نگهشون دار واسمون :)  + این داستان : توی مهمونی ها امنیت فکری ندارم :/  مثلا هی میخوام نیام و اینا رو نگم چارتا دوست و رفیق و رهگذر اینجا فکر کنن دارم فخر میفروشم و تعریف از خودِ خودشیفته م میدم :))) اما چیزی که هست اینه که نسبت به تیپ و لباسام و رنگ ها و ست ها و هنرها و کارهای دستی که کار خودمه و ازشون استفاده میکنم و دیگران میبینن و تعریف میکنن خودم راضی نیستم هیچوقت ، مثلا همیشه,قسمت شصت و سه ستایش,قسمت شصت و سه سریال ستایش,دانلود قسمت شصت و سه ستایش ...ادامه مطلب

  • شصت

  • از این ور و اونور دیدم که یه چالش به راه افتاده و عکس از میز کار میذارن تا اینکه این چالش رسید به حریر جان و منم به فکر افتادم که عکس از میزم بذارم و یه بهانه شد یکم غر بزنم از دستش ! حالا کمابیش پست هایی که دیدم یکی از شلوغی میزش گفته و یکی کنکوریه و همینه و که هس :)) یکی هم حتی بساطش رو زمین پهن بود :)) اما واسه من از اول یه جور دیگه بوده ! یه وسواس خاصی دارم سرش کلی هم هر سال عید به عید که میشه به فکر میوفتم که عوضش کنم و حتی تا دم در هم میبرمش که بندازمش تو حیاط اما باز میاد سرجاش!خلاصه کلی برنامه دارم که منظم تر بشه و مثلا کیس روی میز نباشه اون اسپیکرا اون بالاش نباشن و وسایل گوگولی مگولیم اون بالا باشن تو قفسه و خلاصه کلی فکر و برنامه که نمیشه که بشه ! این میز تحریرم هدیه ی دایی نجارمه برای شاگرد اولیم :)) هم که دلم نمیاد بدمش سمساری هم خیلی بزرگه و جا گرفته و رو اعصابمه ! :| چیکار کنم خو خود درگیرم :)) + خداییش همیشه سعی میکنم تمیز بمونه نه اینکه واسه عکس باشه :)) اما خب دیگه بدم میاد که همه چیز ردیف ردیف و صاف و صاف بی جا و مکان گذاشته روش :/,شصت,شصت و نه,شصت دقیقه,شستا,شست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها